کد مطلب:41746 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:140

نفرین ابدی











اصبع بن نباته در شمار یاوران وفادار و پیروان راستین امیرمؤمنان (ع)است او در لحظه ای كه مولایش در بستر شهادت آرمیده بود و لحظات پایانی عمر خود را سپری می كرد، بر بالین وی حاضر شد و با اصرار از آن حضرت تقاضای حدیث كرد. با اینكه حال حضرت مساعد نبود اما در عین حال، خواهش ابن نباته را پذیرفت و واقعه زیر را برای او چنین نقل كرد:

اصبغ! همان طور كه تو به عیادتم آمدی، یك روز هم من به عیادت رسول خدا(ص) رفته بودم. رسول خدا(ص) از من خواست تا به میان مردم روم و آنان را برای شنیدن پیامی از جانب او به مسجد فرا خوانم. حضرت فرمودند: به مسجد برو و بر فراز منبر، یك پله پایینتر از جایی كه من می نشینم بایست و با مردم چنین بگو:

... نفرین بر كسی كه مورد خشم و عاق والدین خود قرار گیرد؛

نفرین بر آنكه از مولای خویش بگریزد؛

نفرین بر كسی كه در مزد اجیر خیانت ورزد و او را از حقّش محروم سازد.

اینها جملاتی بود كه به امر آن حضرت گفتم و از منبر به زیر آمدم. در این بین مردی از انتهای مسجد در حالی كه جمعیت را می شكافت و سعی داشت خود را به من برساند، پیش آمد و گفت:

ای اباالحسن! سه جمله به اختصار (و گوشه و كنایه) گفتی، آنها را برای ما تشریح كن.

[صفحه 250]

من در پاسخ او چیزی نگفتم، و نزد پیامبر خدا بازگشتم و سخن آن مرد را نقل كردم.

(اصبغ می گوید: در این هنگام حضرت یكی از انگشتان مرا در میان دست خود گرفت و فرمود:) اصبغ! رسول خدا، نیز انگشتان مرا چنین در دست گرفته بود و با همین حال در شرح آن كلمات فرمود:

علی! من و تو پدران این امت هستیم، هر كس ما را به خشم آورد لعنت خدا بر او باد. من و تو مولای این مردم هستیم، هر كه از ما بگریزد به نفرین ابدی مبتلا گردد. من و تو اجیر این امت هستیم، هر كس در اجرت ما (كه دوستی اهل بیت و عترت رسول خدا است) خیانت ورزد به لعنت خدا و دوری از لطف او گرفتار گردد. پس حضرت آمین گفت و من نیز آمین گفتم....

قال علی (ع):... یا اصبغ! انی اتیت رسول الله عائدا كما جئت الساعه. فقال یا ابا الحسن! اخرج فناد فی الناس الصلاه جامعه و اصعد المنبر و قم دون مقامی بمرقاه و قل للناس: لا من عق والدیه فلعنه الله علیه، الا من ابق من موالیه فلعنه الله علیه، الا من ظلم اجیرا اجرته فلعنه الله علیه

.... یا اصبغ! ففعلت ما امرنی به حبیبی رسول الله فقام من اقصی المسجد رجل، فقال: یا ابا الحسن! تكلمت بثالث كلمات و اوجزتهن فاشرحهن انا، فلم ارد جوابا حتی اتیت رسول الله فقلت ما كان من الرجل، قال الاصبغ ثم اخذ بیدی و قال:

... یا اصبغ! كذا تناول رسول الله اصبعا من اصابع یدی كما تناولت اصبعا من اصابع یدك، ثم قال: یا اباالحسن! الا و انی و انت ابوا هذه الامه فمن عقنا فلعنه الله علیه الا و انی و انت مولیا هذه الانه فعلی من ابق عنا لعنه الله الا و انی انت اجیرا هذه الامه فمن ظلمنا اجرتنا فلعنه الله علیه ثم قال آمین فقلت: آمین....[1] .

[صفحه 251]



صفحه 250، 251.





    1. بحار، ج 40، ص 45. به گفته خبّاب بن ارت واقعه فوق نوزده روز قبل از وفات رسول گرامی بوده است.(بحار، ج 22، ص 489).